کوچینگ

آنچه کوچینگ نیست

کوچینگ مشارکت با مراجعین در یک فرآیند تفکر برانگیز و خلاقانه است که به آنان انگیزه می‌دهد تا از پتانسیل فردی و حرفه‌ای خود استفاده کنند.

آنچه که کوچینگ را به عنوان مداخله در توسعه سازمانی و فردی با فرآیندهای مشابهش متمایز می کند، همواره موضوع بحث بوده است. مشاوره، رایزنی، روان درمانی، منتورینگ و سایر شیوه های مداخله ای مانند NLP، TA، روانشناسی مثبت گرا و شیوه های ارج گذاری و تاکید بر نقاط قوت و مثبت، آلترنتیوهایی هستند که تلاش می کنند عملکرد بالقوه فرد را در زمینه شخصی و سازمانی، بهبود ببخشند.

مشاوره

برخی رویکردها مانند رایزنی Consulting، بیشتر مداخلات سازمانی محسوب می شوند در حالی که مداخلات روانشناسی بیشتر فردی هستند. کوچینگ هم تا چند وقت اخیر بیشتر به عنوان رفتار مداخله فردی نگاه شده است. تنها در حال حاضر است که کوچینگ سیستمی هم به عنوان رویکرد پیشرفت سازمانی، توجهی که لایق آن است را دریافت می کند.

من به تفاوت این مداخلات به شکل ماتریس زمان و مدل ارتباطی نگاه می کنم. برخی از این مداخلات آینده محور هستند و برخی گذشته محور. برخی از این مداخلات رویکرد اکتشافی پرسشگری را دارند و برخی دیگر از رویکرد گفتن مستقیم (مانند راهکار دادن) استفاده می کنند. هیچ غلط و درستی وجود ندارد. هر مداخله ای با توجه به وضعیت و شرایط موجود می تواند کارآمد باشد.

به علاوه، می توان محور رویکرد فردی و سازمانی را هم به این نمودار اضافه کرد. یا اگر محور چهارمی نیاز دارید، می توانید المان تجربه و تخصص در دنیای ارتباطات را نیز، اضافه کنید.

آنچه که در تمام این موارد مشترک است، مراجعیست به عنوان یک فرد یا یک سازمان که به دنبال رسیدن به یک نتیجه خاص است و نیاز دارد که به برخی چالشها فائق شود، چه این چالشها درونی باشند چه بیرونی، چه هر دو.

کوچینگ و مشاوره

این یک مورد منطقی ساده است. مشاوره دادن به کسی، عمدتا از نظر سازمانی، نیاز به این دارد که ارائه دهنده مشاوره، تجربه تخصص در موضوع مورد چالش مراجع داشته باشد. مشاوره و کوچینگ هر دو آینده محور هستند. رویکرد اصلی مشاوره، دادن راهکار و راه حل به شکل مستقیم است، در حالیکه کوچینگ یک رویکرد ایجاد آگاهی اکتشافی است. عموما مشاوره نتایج سریعتری می دهد اما آگاهی را تقویت نمی کند چون صرفا راهکارهایی از سمت مشاور ارائه می شود که برخاسته از اگاهی مراجع نیست و ممکن است پیشنهاد مشاور هرگز عملی نشود و در حیطه اگاهی و عملی مراجع، جا نیفتد.‌ با این حال روشهای کوچینگی وجود دارد که پایه آنها مشاوره است و توسط اد شاین Ed Schein و دیگران پیشنهاد شده که از روش مشاوره مشارکتی بیشتر استفاده شده است. (ترکیبی از کوچینگ و مشاوره)

کوچینگ چیست؟

درمانگری

بسیاری از مداخلات روانشناسی رفتاری، بر مبنای کشف تجربیات شرطی شده گذشته هستند تا به مراجعان کمک کنند بر آسیبهای ناشی از آن، غلبه  کنند. درمانهای مختلف فرآیندهای متفاوتی را دنبال می کنند. تمام آنها متمرکز بر گذشته هستند و مقداری از آن هم بر پایه رویکرد گفتن مستقیم به مراجعند. (به جای پرسشگری و اکتشاف).

کارل راجرز کسی بود که تلاش کرد این فرایند را “مراجع محور” و اکتشافی کند و آن را تبدیل به Counseling کرد. کوچینگ چیزی بیشتر از رویکرد پرسشگری بر مبنای آینده است و عموما به کوچ ها هشدار داده می شود که از رویکردهای درمانی حتی اگر صلاحیت آن را دارند، بدون اجازه صریح مراجع، استفاده نکنند.

کوچینگ و درمانگری

مشاوره از دیگر رویکردهای درمان روانشناسی به کوچینگ نزدیک تر است. بیشتر متمرکز بر شنیدن و پرسشگری است. با این حال همچنان تمرکز آن روی کمک کردن به مراجع برای فائق آمدن به تجربیات گذشته است خصوصا تجربیاتی که مرتبط با آسیبهای هیجانی و احساسی هستند.

بسیاری از موضوعاتی که به شکل سنتی در حیطه تخصص مشاوران بوده اند مانند روابط، غم و فقدان اکنون به طور قابل قبولی، توسط کوچ ها، با استفاده از رویکردهای نتیجه گرا، مورد رسیدگی قرار می گیرند. (یاد آوری می شود Counseling با Consulting تفاوت دارد.)

منتورینگ

منتورینگ تفاوت بسیار زیادی با کوچینگ دارد و حتی خارج از اصول اخلاقی کوچینگ است. این درست نیست! شورای کوچینگ و منتورینگ اروپا یا EMCC منتورینگ را بخش جدایی ناپذیر کوچینگ می داند به شرطی که تبدیل به دادن راهکار و راه حل نشود. اگر کوچ ها با خودشان صادق باشند، تمام جلسات کوچینگ، المانهایی از اندرز و پیشنهاد را شامل می شوند. هیچ کوچی آنقدر بی قضاوت نیست که احساسات شخصی و شناختی که از این احساسات بر می خیزد را به شکل نوعی همکاری و به اشتراک گذاری با مراجعش مطرح نکند. در اصل در سطح استادی یا مستری کوچینگ، توانایی انتقال حقیقی و اصیل پاسخهای شهودی، احساسی و فیزیکی به مراجع برای همکاری و مشارکت با مراجع ضروری است، مشروط بر اینکه کوچ گشوده باشد و نسبت به پذیرش پیامهایش وابستگی و تعصب نداشته باشه. چرا که ممکن است مراجع با آنها موافق نباشد.

کوچینگ و منتورینگ

بسیاری از مدیران شرکتها با کوچی که با تجربه و متخصص است، راحت تر هستند تا آنها را در چارچوب کوچینگ راهنمایی کنند. آنها به دنبال نظریه پردازان نیستند، بلکه به دنبال عملگرانی هستند که بتوانند به آنها در یافتن راه حلی کمک کنند. اکثر کوچ ها در مواقعی از کلاه منتورینگ استفاده می کنند.

با این حال، بسیار مهم است به یاد داشته باشید که نتایج پایدار تنها در صورتی امکان پذیر است که مراجع از طریق آگاهی خویش راه حل خود را پیدا کند. ایجاد این آگاهی چارچوب کوچینگ است.کوچ باید خود را از این مرز آگاه کند.

از این چارچوب برای متمایز کردن کوچینگ از رویکردهای مشابه برای کمک به مراجعان در جهت بهبود عملکرد و بالفعل کردن پتانسیلها استفاده کنید.


از طريق
وبلاگ کوچاریا نوشته Ram Ramanatha
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا